ممنتو (memento) را سالها پیش سه بار دیدم! اکثر افراد بار اول قبول میکنند که حرفهای مقتول ابتدا (یا انتهای) فیلم درست است اما من حداقل در آن زمان با حرفهایش قانع نشدم و سهبار فیلم را دیدم تا متوجه شوم بالاخره لئونارد دارد درست انتقام میگیرد یا یک قاتل جانی است؟! برای هر دو ادعا در فیلم شواهد متنوعی یافتم و در آن زمان در آخر نتوانستم نهایتا قضاوت کنم. اما بار سوم در میان فیلم احساس کردم به سخره گرفته شدهم!
بهتره به ساول زنگ بزنی «better call saul (bcs)» اسپین آف خوبی از سریال بریکینگ بد (bb) است که ارزش دیدن دارد. بنظر من bcs حرفی که قرار بود bb بزند اما لابلای ماجراهای جذابش گم شد را بهتر میزند. روند هر دو سریال کم و بیش مشابه است و به قهقهرا رفتن یک استعداد خوب را روایت میکند اما تفاوتهایی دارد. جیمی برخلاف والتر یک استعداد کاملا پاک و منزه نیست بلکه از همان بچگی ناخالصیهایی دارد. شاید به اندازهای که خیلیها داریم؛ از این رو بیشتر شبیه به یک انسان معمولی چون ماست.
پرسشی در سریال Breaking bad ذهنم را مشغول کرد که آیا این سریال را با کمک نظریه بازیها ساختهاند؟ و با خود میاندیشیدم که میشود با این سریال، سیاست را تمرین و تدریس کرد! در بسیاری از نقاط سریال فرد میتواند فیلم را متوقف کند و با خود بیاندیشد که اگر جای والتر وایت بود چه تصمیمی میگرفت؟ بعد فیلم را ادامه دهد تا والتر را ببیند و تصمیم خود را با والتر مقایسه کند. مثلا یکی از این نقاط مهم تصمیمگیری جایی است که جسی و والتر درون ماشین کاروان خود گیر کردهاند و هنک (مامور پلیس) پشت در ماشین آنهاست. میتوان اندیشید که ما چه تصمیمی برای فرار از این معرکه خواهیم گرفت؟