به اسم الله، رحمانِ رحیم. سلام بر محمّد، بندهی نیک و پیامبرِ اعظمِ او. سلام بر آلِ محمد و انبیاء پیشینِ وی. سلام بر اولیاء الله و بندگانِ صالحِ خدا. سلام، رحمت و برکت خدا بر ایشان باد. و سلام بر خوانندهی این سطور.
سلام از ریشهی سلم، به معنی «سلامت و بیگزند باشید» است. البته معنی دیگری نیز دارد که بیشتر به ریشهی سلم میآید: «آشتی بودن» به هر کس که سلام میدهیم؛ یعنی با وی در آشتی هستیم. خواستم در این «سلام»، به جای «مقدّمه»، کمی با مخاطب صحبت کنم. «سلام» یعنی ابتدایِ صحبت. در اتوبوس هم که نشسته باشید، غریبهای بخواهد سرِ بحث را باز کند، یک سلام میدهد. آشتی بودن و در سلم بودن، به نظر نقطهی خوبی برایِ شروعِ صحبت میرسد.
آنچه میخواهم با مخاطب بگویم، از مخاطب است! هرکسی میتواند خوانندهی این سطور باشد. امّا هر اثر که نوشته میشود، با مخاطب خاصّی مکالمه میکند. جودی دلتون میگوید: «اگر نمیدانید مخاطب نوشتهتان کیست؛ برایِ خودتان بنویسید.» میخواهد بگوید که وقتی برایِ خودتان مینویسید؛ انگار برایِ مخاطب نوشتهاید. این نوشته برای خودِ من است امّا نه با منظوری مشابه جودی دلتون. پیش از اینکه بخواهم کسی از این نوشته بهرهای ببرد، باید خودم از آن بهره برده باشم! این نوشته، در مسیر بندگی و عبودیتِ من است. شاید «خود خواهی» به نظر رسد امّا اینگونه نیست. بهرهی من از نوشتنِ این سفرنامه، کسبِ رضایِ خدا پس از انجام رسانیدنِ مسئولیتم است. هر کسی مسئول است که وقتی به عمره میرود و در این دانشگاهِ بزرگ، معرفت میآموزد، بازگردد و به همکیشانِ خویش، آن معرفت را بیاموزد. در قبالِ عمرهای که خدا به من بخشود، وظیفهها دارم، و یکی از آن وظایف همین است. حالا ذوق و حوصله داشتهام، سفرنامه نوشتهام. یکی آن معرفت را میآید در خاندان و دوستان نقل میکند؛ دیگری جور دیگر! این هم یک جورش است! پس مهمترین دلیل نوشتنم، این است که پس فردا روزی بتوانم در پیشگاهِ خدا، جواب پس دهم! نوشتنِ این سفرنامه را وظیفه و تکلیفِ بندگی حس کردم. البته نمیتوانم بگویم این را برایِ خدا نوشتهام! به چه دردِ خدا میخورد؟ حال آنکه خدا خودش میگوید که هرچه میکنید برایِ خودتان است! بد کنید برایِ خودتان است و خوب کنید باز برایِ خودتان! برایِ دیگران هم نیست! آنچه کردهام برایِ خودم هست، نه برایِ خدا! آنهایی که فکر میکنند برایِ خدا کار میکنند بروند به هرچه کردهاند شک کنند! خدا چه نیازی به کار ما دارد؟ البته، آنچه کردهام برایِ کسبِ رضایِ خداست. برایِ این است که خدا از من راضی شود.
مخاطب را هم من انتخاب نمیکنم. خدا هر که را بخواهد پای این نوشته مینشاند. چه این نوشته گمراه کننده باشد! که خدا هرکس را بخواهد گمراه میکند! چه هدایت کننده باشد، که خدا هر کس را بخواهد هدایت میکند!
امّا این را من میتوانم بگویم: دوست دارم مخاطبِ نوشتهام، جوانان باشند به خصوص دانشجویان. بالاخره صدایِ من از صنف دانشجویان میآید! لابد در این صنف هم بیشتر شنیده میشود! و نیز دوست دارم کسانی که هنوز قسمتشان نشده و عمره نرفتهاند، این نوشته را بخوانند. چون سعی کردهام برایِ مخاطبی که عمره نرفته است، با استفاده از نقشهها و عکسها، فضایِ مکّه و مدینه را تا حدّ مطلوبی ترسیم کنم.
آنچه در این نوشته نیک است، از الطافِ خداست، و آنچه در آن ناپسند است، از حقیرِ مقصّر. اگر پسندیدید خدا را شکر نمایید و اگر ناپسند بود با گوشِ جان شنوایِ انتقادات شما هستم.
از طریق این لینک میتوانید فایل pdf کامل سفرنامه را دریافت کنید.
کلمات کلیدی:
عمره دانشجویی
عمره
عمره متاهلین
سفرنامه عمر عمره
سفرنامه عمره
سفرنامه عمره دانشجویی
- ۴
- دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۱۵ ب.ظ
انشاءالله!