بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

51ام - قاضی بالطبع (5) - ظاهر

درباره‌ی علم
شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ب.ظ

امّا تأثیر علایق و عقاید بر گفتار و رفتار چگونه است؟ اینجا نیز می­توان طیفی رسم کرد که در یک سر انسان­های منطقی وجود دارند و اکثراً عقاید خود را بروز می­دهند و در سر دیگرِ طیف، افراد اکثراً علایق خود را بروز می­دهند. امّا انسانها می­توانند چیزهایی از خود بروز دهند که نه علاقه­‌شان است و نه عقیده­‌شان برای مثال بدون داوری، سخنی از کسی نقل قول کنند که این گفتار قابل چشم­‌پوشی است. لازم است روشن شود که رفتار نیز نوعی گفتار است. از آنجایی که هر چیز قابل توصیف، حاوی اطّلاعات است پس رفتار نیز نوعی بیان است و از همین جاست که مباحثی مانند زبانِ بدن(body language) حاصل می­شوند. گفتار نوع صریحِ انتقال اطلاعات است و رفتار نوع نمادینِ آن. هرچند که خود زبان نیز نوعی نماد قراردادی است امّا شاید تفاوت در همین باشد که زبان نماد قرارداد شده است امّا رفتار عمدتاً قرارداد نشده است. ریخت را اگر بخشی از رفتار بدانیم و نوعی ابرازِ اطّلاعات، این اطّلاعات می­تواند از علایق باشد یا عقاید (و یا هیچ­کدام که قابل چشم­پوشی است).

یک نفر که کاملاً از روی اعتقادات رفتار می­کند چگونه لباس می­پوشد؟ او احتمالاً یک نوع لباس و یا تعداد محدودی لباس می­پوشد. برای مثال ما اگر بخواهیم علاقه‌­مان را کنار بگذاریم و کاملاً بر اساس اسلام عمل کنیم مثلاً در حیطه­‌ی رنگ، رنگهای مستحب را انتخاب می­کنیم مانند کفش زرد. البته اسلام خیلی از مسائل را باز گذاشته و حتّی لباسِ رسمی روحانیّت ما نیز یک لباس قراردادی است و اسلام اجباری در آن ندارد. امّا عقاید(و نیز خرافات) مختلف، گوناگون‌­اند و خیلی از آنها اجبار در پوشیدنِ برخی لباسها دارند که اگر کسی واقعاً معتقد به آنها باشد باید لوازمش را بپوشد. یک نفر که کاملاً از روی علایق و دل‌­بخواهی رفتار می­کند چگونه لباس می­پوشد؟ پوشیدنِ هر چیزی برای او محتمل است. اگر او علاقمند به ثبات باشد، از آنچیزی که دوست دارد زیاد می­پوشد و اگر تنوّع‌طلب باشد هرچیزی که در لحظه خوشش بیاید می­پوشد. باز باید گفت که احتمالاً اکثر مردم بین این دو سر طیف هستند. با توجّه به آنچه گفته شد، اگر بتوان از روی لباس و ریخت به بخشی از علایق یا عقاید دست یافت، دسترسی به بخشی از شخصیّت افراد حاصل شده است. و از آنجایی که افراد از روی الگوی شخصیّتی رفتار می­کنند، با دست یافتن به الگوی اصلی­شان می­توان آنها را پیش­بینی کرد.

علاوه بر آنکه افراد از روی الگوی عقاید و علایق رفتار می­کنند، موضوع دیگری نیز در بروزِ عقاید و علایق وجود دارد. آن موضوع از ویژگی موجود در همه­‌ی انسان­ها ناشی است. شاید به تعبیری مشابه با تعبیر هایدگر بتوان گفت «وجود» هرکس در این جهان منوط به ظهور و بروز او در جهان است. آن کسی در جهان بیشتر «هست» که «خود»اش را بیشتر «ظاهر» کند. وگرنه هرکس که کمتر ظهور داشته، انگار که کمتر وجود داشته است و اگر افلاطون و ارسطو هنوز «هستند» به دلیل آن است که بیشتر «خود» را ظاهر کرده‌­اند و هرکس که خود را ظاهر نکرده انگار که اصلاً «وجود» نداشته؛ همچون بیماری که مرگ مغزی کرده باشد، گرچه جسمش وجود دارد ولی «هستن»اش در کمترین مرحله از هستن یک انسان تلقّی می­شود. البته این نظر از جوانب فلسفی و نیز اسلامی نیازمند یاری است و از حدّ من خارج است. کما اینکه چه بسا بسیاری که در آسمان­ها پرآوازه­‌تر از زمین هستند؛ البتّه آنها نیز «خود» را ظاهر کرده­‌اند امّا نه برای مخلوق بلکه برای خالق. با این حال از این مقدّمه‌­ی کم و بیش فلسفی یک نتیجه­‌ی انسان­‌شناختی می­خواهم حاصل کنم: تقریباً همه­‌ی انسان­ها علاقه­‌ی فطری دارند که «خود» را «ظاهر» کنند، آنچه که در لفظ عرفی، «دیده شدن» نام دارد و همه­‌ی انسان­ها علاقه­‌ی فطری بدان دارند. البتّه کم و بیش دارد امّا حتّی آنان که علاقه به دیده شدن در چشم خلق ندارند، علاقمند به دیده شدن از جانب خالق هستند. مگر کسی که این مشخّصه­‌ی فطری را کور کرده باشد. کیست که بصورت فطری نخواهد دیده شود؟ چرا که دیده شدن منتج به در معرض توجّه و لطف قرار گرفتن است و کیست که نخواهد به او لطف شود؟ شاید شما با «هرمِ نیازهای آبراهام مازلو» آشنا باشید. هرمی که آنگونه که در نهادهای رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی «پرستش» می­شود، در خود امریکا هم پرستش نمی­شود! یعنی به واقع هرم را می­گذارند و جلویش دولّا راست می­شوند! همانطور که بالای تصویر می­بینید هرمی است که «حیوان» اجتماعی را رصد کرده است. اگر شما یک الاغ سیرک را در این هرم بگذارید و نیازهای سطح پایین هرم را برایش مهیّا کنید در نهایت می­بینید این الاغ «خود»شکوفا می­شود و برای سیرک دلقک بازی در می‌­آورد! خوب است این سؤال مطرح شود که آیا هرم نیازهای یک «شهید» هم همین است؟ از آنجایی که در جهان واقع «حیوان»های اجتماعی کم نیستند می­توان این هرم را در مورد آنها بکار برد امّا قطعاً هرم نیازهایِ انسانِ عصر ظهور با این هرم یکی نیست. توضیح هرم از حوصله­‌ی بحث خارج است و برای آشنایی می­توانید در اینترنت جستجو کنید. آنچه اینجا مهم است شیوه‌­ی تهیّه‌­ی هرم است. این هرم توسّط ارسال پرسشنامه به خانه­‌ی افراد و بازگشتِ پاسخ به مرکز تهیّه شده است. دلیل آنها برای اینکه مردمِ پرسشنامه را دوباره ارسال خواهند کرد این بوده است که «مردم دوست دارند عقاید و علایقشان را بیان کنند.» و دلیل آنها کارگر نیز افتاده است.

هرم نیازهای ابراهام مازلو

حتّی کسانی­که عقیده(یا علاقه) دارند که «نباید عقیده(یا علاقه) خود را بروز دهند» با حرف نزدن درباره­‌ی عقاید(یا علایق) خود در حال بروز این عقیده(یا علاقه) هستند که «نباید عقیده‌­شان(یا علاقه­‌شان) را بروز دهند». ما باید باور داشته باشیم که (بصورت حدّاقلی) معمولِ آنچه بعنوانِ رفتار یا گفتار از افراد ظاهر می­شود، نمود بیرونی عقاید و علاقه‌­شان است و هرچند ما این را بصورت خودآگاه نپذیریم، بصورتِ ناخودآگاه با پذیرش این اصل زندگی می­کنیم! ما نمی­توانیم بخاطر خصلت نفاق این اصل را کنار بگذاریم چرا که اکثر مردم منافق نیستند، پس این اصل یک قاعده است و نفاق یک استثناء و علاقه به بروز و ظهور شخصیّت نیز یک قاعده است و البتّه می­تواند استثنائاتی نیز داشته باشد امّا نمی­توان قواعد را به پایِ استثنائات ذبح کرد. در این میان سالم­ترین افراد کسانی هستند که رفتارشان بیشترین تطابق را با گفتارشان داشته و این دو بعنوانِ مظاهرِ بیرونی شخصیّت، بیشترین تطابق را با شخصیّت­شان داشته باشند. امام خمینی نماد چنین کسی است که اگر برای مثال عقیده دارد «ما مکلّف به وظیفه­‌ایم» خود اوّلین اقتدا کننده به این عقیده است و اگر او ایمان دارد که نتیجه نیز در پس وظیفه‌­گرایی حاصل می­شود، این نتیجه است که از پس غیب برایِ او حاصل می­شود، آن‌هم در دهه­‌ی آخر عمرش(یعنی محافظه‌­کارانه‌­ترین سنین زندگی هر کس) و در برابر متکبّرترین و خونخوارترین دشمنِ روی زمین.

نسبت‌شناسی شخصیّت، رفتار، گفتار

نظر شما چیست؟

تا کنون ۱۱ نظر ثبت شده است
  • باران زده
  • سلام

     چقدر دوست دارم همه ی این مطالبی رو
    که تو این مدتی که سر نزدم، اینجا نوشتید یکجا بخونم
    فعلا تیتر خوانی شد تا بعد



    سلام
    یکی از توفیقات این وبلاگ خوانندگان خوب و سالم است.
    ممنون از حضور شما
    یاعلی
  • طلبـــــه جوانـــــــــــ
  • سلام دوست من

    اگر امکان داره پایگاه های ما را لینک کنید

    ممنون

    www.modafein.ir

    www.zendegi-t.blog.ir

    در صورتی که لینک کردید اطلاع دهید تا شما را هم لینک کنیم

    Pasokhgo_14@yahoo.com

    09369746095

    طلبه جوان 


    سلام
    با احترام لینک شدید
  • سجاد عبدی
  • امروز امتحان ابراهیم...

    امتحان اسماعیل ...

    دیروز پرواز مسلم بر فراز دارالاماره ...

    و اما امروز به بعد سه نقطه ( . . .)      !


    عید قربان بر شما مبارک...
    ▌║█║Copyright ©sajjadabdi ▌║█║


    سلام
    ممنون
    عید آینده(غدیر) نیز بر شما مبارک
    سلام علیکم
    شاه شاهان دوباره قربانی می خواهد! آماده ای برای قربانی شدن؟!
    آمادگیت مبارک!


     سلام
    عید شما هم مبارک. عید غدیر هم پیشاپیش مبارک
    سلام

    عیدی...پیشکش

    http://zareh.blog.ir/post/150

    سلام
    ممنون از عیدی تان
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • سلام علیکم

    استفاده کردم از مطلبتون

    خدا خیرتون بده . احسنت

    انشاالله ما تو زمره ی منافقان نباشیم. برای منافق بودن لازم نیست حتما عضو گروهک اشرف بود.

    این روزها شیطان از ناحیه ی ایمان وارد میشه

    إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ

    تنها این شیطان است که می ترساند دوستداران خود را ، شما مسلمانان از آنان بیم و اندیشه مکنید و از من بترسید اگر اهل ایمانید.

    آل عمران/175

    با افتخار به پیوند همراهانم رقم خوردید بزرگوار

    یا علی و تمنای دعای فرج

     

     

     


    سلام
    شما لطف دارید
    انشالله که هیچکس منافق نباشه
    ممنون از نظر پر بارتون
    یاعلی
     سلام
    دوست عزیزم با موضوع " طب سنتی در نقشه جامع علمی کشور" بروز و میزبان شما هستیم.
     Tolue-shams.blogfa.com
     منتظر انتقادات شما هستیم.
    یا حق

    سلام
    مزاحم میشویم
  • محمد باقر کمالی
  • سلام 
    وبلاگ بینظیری دارید خوشحال میشوم و به وبلاگ بنده سر بزنید و دو کلوم حرف حساب بشنوید
    فعلا یا زهرا

  • باران زده
  • سلام
    قاضی بالطبع 4 و 5 رو خوندم
    نمی دونم کار درستی بود از آخر شروع کردم یا نه!

    در مورد هرم مازلو باید بگم تو این چندسال دانشجویی
    چندین بار در موردش حرف زدیم و به قول شما تو کشور ما خیلی بهش بها می دن!
     به نظرم واقعا الان باید هرم جدیدی تعریف بشه!
    البته تو کشورهای فقیری مثل افریقا واقعا تحقق پیدا می کنه
    اما بازم استثناء پذیر ِ

    سلام
    ممنون از حضورتون
    راستش پیشنهاد نمیکنم از آخر به اول بخونین چون هنوز بحث تمام نشده و دو یا سه تا پست دیگه ادامه داره
  • میلاد علیدوست
  • پیشاپیش عید سعید غدیر برشما وتمام شیعیان مولا تبریک
    حق با علی ست

    سلام
    بر شما هم مبارک. بله. و هر کس با حق باشد، حق هم با او است
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • نامه ام تنها یک کلمه بود ...
    آن هم :
    بیا...
    به امضا که رسیدم ...
    یاد همان نامه ی معروف کوفیان به امام زمانشان
    دستانم را بدجور لرزاند !

    سلام
    بسیار زیبا بود. احسنت...
    اصلاً ما «بیا» گفتنمان هم طلبکارانه است. ولی این تو بمیری دیگه از اون تو بمیریها نیست. امام دیگه قرار نیست الکی بیاد
    لطف کردید
    یاعلی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی