بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

فصل دوم: سینما یا شیپور ؟!

دفتر جغجغه
شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۸۷، ۰۵:۰۹ ب.ظ
یادم میاید سن 9 سالگی ام را ... من هم مانند خیلی ها به برنامه سینمای حرفه ای علاقه داشتم ... هروقت شبکه دو سیما سینمای حرفه ای میگذاشت مینشستم و آن چنان مبحوت جلوه های ویژه میشدم که یادم میرفت نصف شب شده ... سینمای حرفه ای جلوه های عجیب و غریب فیلم ماتریکس را داشت کنکاش و بررسی میکرد ... با خودم میگویم ... عجب فیلمی ... چقدر تمیز در آورده اند ... آدم جزوی از فیلم میشود ... چجوری نئو اینقدر باهوشه ؟ ... چجوری نئو میتونه این کارا رو بکنه ؟ آنقدر زیبا از جلوه های ویژه استفاده کردند که آدم بر حقانیت فیلم شکی نمیکند ... مخصوصا اگر بیننده فیلم پسر یا دختر بچه ای به سن 9 باشد ... آن قدر تحت تاثیر این فیلم قرار میگیرم که تا چند ساعت بعد از دیدن فیلم به انجام دادن حرکات رزمی میپردازم بدون آنکه کوچکترین دانشی از نحوه کونگ فو کردن بدانم ... فقط چند تا مشت به در و دیوار میزنم و همون صداهای وحشیانه را تقلید میکنم ... آآ ... او ... هی ها ... یا یا یا ... او ووووووو ... آ " نئو برایم میشود یک سرمشق ... یک منجی ... کسی که میخواهم مانند او باشم ... کسی که سعی میکنم عکسش روی دفتر مشقم باشد ... کسی که دوست دارم چهره اش را نقاشی کنم ... شخصیتی که همه چیز من است ... شخصیتی خارق العاده و عالی ... سفینه ای که او با آن سفر میکند میشود وسیله ای نقلیه ای که آرزو میکنم ... حالا اگر نمیتوانم آن سفینه را داشته باشم حداقل اسم دوچرخه ام را بگذارم همان اسم سفینه نئو و مورفیوس ... " نبوکونزر" میخواهم آن شهری که در آن زندگی میکنم همان شهری باشد که نئو و ترینیتی در آن هستند ... میخواهم اسم شهرم "زایون" باشد ... میخواهم زایون که همان مظهر قدرت است شهری باشد که در آن علیه بیگانگان تا آخرین قطره خونم بجنگم برایش ...  "زایون" شهری باشد که به خاطرش میمیرم ... میخواهم همکارم یک همکار متعهد و کامل باشد ... میخواهم همکارم ترینیتی باشد ... میخواهم حداقل اسمش ترینیتی باشد ... هرجا میروم میخواهم مرا نئو صدا بزنند ... میخواهم عینا بعضی کسان اسم مستعارم را بگذارم نئو ... آی دی بسازم به نام نئو ... میخواهم عین نئو شوم ... اینها نه برای من تنها است ... بلکه هر بچه ای مانند من فیلم ماتریکس را میدید دیوانه فیلم میشد ... به قول منتقدان ...  " فیلمی خارق العاده که از نظر تکنولوژی چندین سال از فیلمهای همسان خود جلوتر است "  معلوم است که جلوتر میباشد ... در سال 1999 چه کسی فیلمی با این همه جلوه ویژه دیده بود ؟ ... چه کسی میتوانست باور کند ؟ بالاترین و بهترین بود در نوع خودش ... شده ام 17 ساله ... چند روزی است بچه ها هی به من اصرار میکنند که در جلسه نقد فیلم شرکت کنم ... دو جلسه را از دست دادم ... سر جلسه سوم حاضر میشوم ... میبینم که منتقد فیلم از ماتریکس خیلی بد میگوید ... بعد از جلسه چند تا از این مجله هایشان را میگرم ببینم چه میگویند اینها ... من قبلا هم از ماتریکس و اینکه صهیونیستی است شنیده بودم ولی همیشه بر این باور بودم که این خرافات را آن عده حاجی صفت با آن یقه های تنگ ساخته اند ... همیشه فکر میکردم یک نوع انتقاد بی سر و پا است ... بدون اینکه حتی بدانم ریشه کلمه صهیونیسم از کجاست و به چه معناست ( نه تنها من ، بلکه خیلی ها نمیدانند صهیونیسم یعنی چه؟ ... وقتی از پدرم که شاید یکی از دانشمندان شهر است میپرسم صهیونیسم یعنی چه ؟ کمی فکر میکند و آخر جواب میدهد که : ... نمیدونم ... شاید یک چیزی شبیه همون تروریزم هست ...! این هم از وضعیت دانشمندان ما !) مجله را که میخوانم میبینم که صهیون از ریشه کلمه زایون میباشد !!! ...  "زایون" همان شهر افسانه ای من ؟ ... مگر میشود ؟ ... حالا یعنی چی "زایون" ؟ چه ربطی به ماتریکس دارد ؟ مگر "زایون" نام چیست ؟ زایون نام شهری خواهد بود در همان حوالی فلسطین که یهودیان معتقدند منجی عالمشان در آنجا ظهور میکند ...( منابع برای تحقیق زیاد است... بیشتر را میتواند خودتان تحقیق کنید تنها اشاره ای کردم ... میتوانید تحقیق کنید و بفهمید که چرا یهودیان فلسطین را اشغال میکنند ؟ ... تنها به دلیل هولوکاست است ؟ ... نخیر ... هولوکاست تنها بهانه ای دروغ است ) ادامه میدهم ... " نئو به نام ششمین منجی عالم در این فیلم بیان شده است که بنا بر عقاید بودیسم (بودایی) آخرین منجی عالم همان ششمین منجی بودا میباشد " ای بابا ! ... چه ربطی به بودیسم داشت دیگه فیلم ... "سفینه نبوکونزر ، همنام پادشاه ظالم بابل میباشد که یهودیان را بنا به نقل تاریخ نگاری مسلط، آواره کرد" "ترینیتی به معنای سه گانه یا تثلیث است (تری = 3). خدایان تثلیث هندو عبارتند از: 1.برهما(ایجاد کننده) 2.شیوا (فانی کننده. با مجسمه معروف 4دوست در حال رقص) 3. ویشنو (خدای حفظ کننده. برخی پیروان ویشنو ، لینگا یعنی آلت تناسلی ویشنو را میپرستند - آدم تاسف میخورد بر جهالت این دسته انسانها -)  " "برادران واچفسکی (کارگردانان ماتریکس) به اعتراف خود از علاقه مندان جدی بودیسم هستند" باز هم ادامه میدهم ... با اشتیاق فراوان و تشنگی مفرط برای یافتن حقیقت ... ( در ادامه به تحلیل بودا و ماتریکس میپردازم که در آن علاوه بر استفاده از منابع معتبر عقاید و نظایر و تحلیلهای من نیز وجود دارد) بر اساس عقاید بودیسم انسان در چرخه ای قرار دارد به نام تناسخ ... این به آن معناست که انسان با مرگ روحش از بدنش جدا شده و در کالبد جسمی دیگر قرار میگرد ... در کتب بودایی بدون آوردن هیچگونه استدلالی تنها به این مثال بسنده کرده اند که جسم را مانند لیوان(ظرف) گرفته و روح را مانند آب یا چایی (مظروف) درون آن ... آنها بر این باورند که هنگامیکه لیوان میشکند (مرگ) ... لیوان(جسم) از بین میرود ولی آب یا چایی(روح) دقیقا به همان شکل روز زمین یا میز میریزد ... مهم این نیست که روی زمین است یا میز فقط مهم این است که همان مظروف(روح) است ... پس روح انسان به مانند همین مثال بعد از مرگ وارد جسم دیگری میشود ... این جسم میتواند انسان دیگری باشد یا جماد یا حیوانات ! ... آنها ادامه میدهند که اگر انسان بخواهد از این چرخه تناسخ خارج شود باید به تمرکز حواس بپردازد ( حرکات یوگا از اینجا منشا دارند ) و باید به حقیقت زندگی برسد ... تنها با تمرکز حواس و پی بردن به خود ... و در ادامه میگویند این حقیقت چیزی نیست جز اینکه این زندگی توهمی بیش نیست یا به قول خودشان تهی درون و درون تهی است ، نه احساسی نه درکی ، نه شعوری نه لمسی نه ... یعنی این زندگی را پوچ میدانند و میگویند کسی که این را درک کرد این بار با مرگ به مقام نیروانا (مقام الهی خودشان) میرسد ( از همینجا میتوان این ایراد را گرفت که آخر انسانهای عاقل ... کدام دانشمندی را دریافته اید که با نشستن در یک جا در حالت چهارزانو و بستن چشم و فقط تمرکز حواس به حقیقت رسیده باشد ؟ ... آخر مگر میشود؟ ... لازمه بدست آوردن دانش جنب و جوش تحقیق است ... همانگونه که خدا هم گفته باید در رابطه با اصول دین تحقیق کرد ... باید تحقیق کرد نه نشست و عقاید را بر خود تحمیل کرد .... در ضمن آنها چگونه میگویند که باید حقیقت را بیابید در صورتی که حقیقت را خود بیان کرده اند و میگویند حقیقت همان زندگی تهی است ... اگر میگویید حقیقت را بیابند بگذارید خود به دنبال حقیقت بروند ... شاید مردم چیز دیگری جز حقیقت شما یافتند ! ) ... این تهی بودن زندگی در ماتریکس به این گونه نشان داده شده است که زندگی زمینی جز یک برنامه فوق العاده عالی رایانه ای نمیباشد ... فقط یک توهم است در دنیای برنامه نویسی ... البته خالق این دنیای مجازی هم یک انسان نشان داده شده که گویی این انسان استاد برنامه نویسی که برنامه ماتریکس را نوشته همان خدای خالق ما است ( نعوذ بالله) ... جالب است بدانید که بوداییان درباره با انتخاب مقام رهبر بودای خود اینگونه عمل میکنند که صبر میکنند هنگامی که بودای خود فوت کرد دنبال کسی میگردند که دقیقا در همان لحظه فوت بودا به دنیا آمده است ... آنگاه این نوزاد را به عنوان بودا انتخاب میکنند ... این منطق را من جور دیگری نتوانستم تحلیل کنم مگر به وسیله همان تناسخ خودشان ... احتمالا آنها اینگونه میپندارند که روح بودا بعد از مرگ در کالبد آن نوزاد که در همان لحظه به دنیا آمده قرار گرفته است ... (واقعا خنده دار است!) ... این روش برگزیدن بودا و رهبر کاملا غیر منطقی است به گونه ای که هرکسی میتواند بودا باشد و بودا بودن ملزم به داشتن هیچگونه توانایی خاصی نیست که این دقیقا بر خلاف عقاید ما و سخنان خداوند تبارک و تعالی است ... خداوند به حضرت محمد میفرماید (شرح به مضمون) که اگر سنگدل بودی و مهربان نبودی به پیامبری بر گزیده نمیکردیم تورا ... این به معنای آن است که حضرت محمد توانایی و لیاقت داشته و تنها بر حسب تصادف از بین مردم انتخاب نشده است ... اینگونه روش انتخاب رهبر یعنی با حالتی شبیه   Random   ، دقیقا در فیلم ماتریکس نشان داده شده است ... نئو فردی معمولی بود مانند دیگران حتی شاید بدتر از خیلی ها زیرا همانگونه که در فیلم نشان داده شده او با افراد خبیث در ارتباط بوده و در کاواره ها جزو بدکاره ها بوده ... اینکه مورفیوس بر اساس چه سنگ محکی نئو را انتخاب کرده کاملا نامشخص است و حتی آنقدر برای خود نئو غیر قابل باور است که با دیدن حقایق(منظور حقایق بودایی است که از نظر ما معتبر نیست) باز هم ایمان نیاورده و تا اواخر فیلم همچنان بدون ایمان است... پس این چجور حقیاقی است که آدم با دیدنشان باز هم آنها را باورنکردنی میپندارد حال آنکه در اسلام هرکسی گوشه ای از نور الهی را به دیده نظر رسانده در همان لحظه اول ایمانی بینهایت در دل خود احساس کرده ... به نظر میرسد حقایق بودایی تنها تلقینی بوده که نئو بر اثر زمان بر خود تحمیل کرده زیرا اگر حقیقت محض بود بدون درنگ باید مومن میشد .... بوداییان به این معقدند که خدا انسانها را آفریده و دیگر به انسانها کاری ندارد ! یعنی انسان پس از آمدن به زمین باید خود دنبال حقیقت بروند و خدا کاری برای انسان نمیکند یعنی انسان باید بنشیند و تمرکز کند! بودا به معنای بیداری است و گنبد معروف در تبت با دو چشم به نماد بیداری معروف است ... ولی این چگونه بیداری است که با وجود تناسخ معاد را حذف میکنند ؟ این چگونه بیداری است که خدای را قبول نمیکنند و خدای را چیزی در حدود قدرت یک انسان میدانند نه چیزی بیشتر ... با وجود تناسخ چگونه انسان میتواند به زندگی خود امیدوار باشد؟ به فرضم که مردم به مقام نیروانا نیز برسند ، بعد چه؟ حال آنکه منطق اسلامی کاملا این موضوع را حل و فصل کرده ... بعد از همه اینها اگر تمامی این حرفها را بپذیریم در آخر این مسئله پیش میاید که چرا غرب باید به بودا بپردازد؟ جواب را باید در تاریخ جست ... در شرح کوتاهی میتوانم اینگونه برایتان شرح دهم که : پس از جنگهای جهانی انسانی غربی ماشینی از زندگی ماشینی خسته شد و نتیجه زندگی مدرنیسم را جز جنگ و خشونت ندید ... در آن دوران هالیود در اوج خود بود ... مردم به دنبال حقیقت بودند که در این میان میل غربی ها به فرهنگ و عرفان شرقی زیاد شد ... با اشتیاق غربی ها به شرق ، سینما هم کمی به فرهنگ شرقی کشیده شد ... در این میان با پیروزی انقلاب اسلامی ، آوازه اسلام به غرب رسید و پس از فروپاشیده شدن شوروی حقانیت اسلام بیش از پیش برای غربی ها آشکار شد ... بنابراین اسلام در غرب شروع به رشد کرد و مسلمان شدن روز افزون مردم غرب خطری جدی برای سیاستمداران غربی بود ... حال آنکه مردم طالب حقیقت بودند آنها چاره ای نداشتند جز اینکه عرفانی جدید و از ظاهر مطابق با حقیقت ولی در درون مطابق با خواسته های خود و دروغین به مردم نشان دهند و البته بهتر بود که این عرفان برخواسته از شرق میبود ... آنها تمامی این نیازها را در عرفانهای هندویی یافتند البته چون در هندو ریاضت فراوان بود و میدانستند که مردم ریاضت را مطابق عقل نمیدانند در این مسیر به عرفان دروغی بودا رسیدند ... چون بودا تمرکز حواس را جایگزین ریاضت کرده است ... آنها برای ترویج اینگونه عقاید پول دارند ... مانند من و شما نیستند که بخواهند وبلاگ بزنند و در آخر کل نفراتی که وبلاگ را بازدید میکنند به 50 نفر نمیرسند بخواهند اینگونه عقاید را ترویج دهند .... آنها فیلمی پر هیاهو و جوان پسند و بیشتر بچه گول زن میسازند و در تمام دنیا در بوق میکنند ... البته بوق که چه عرض کنم ... در شیپوری که همچون نفخ صور ، تمام جهانیان صدایش را بشنوند .... حال اگر من در این مجالس شرکت نمیکردم و همچنان بر گمراهی خود میماندم و اینگونه فیلمها را نگاه میکردم و فقط لذت میبردم چه میشد ؟ معلوم است دیگر ... میشدم بودایی صهیونیستی که سخت بر عقاید خود استوار است ! خوب است بدانید که همینگونه است کسانی مانند کیانوریوز (نئو در ماتریکس) ، براد پیت(بازیگر هفت سال در تبت) ، اوماتورمن ، ریچاردگر ، جت لی ، استیون سیگال ، شارون استون ، لئوناردو دی کاپریو ( نقش اول تایتانیک) ، جان کلیز ، آلانیس مورلیست ، استینگ ، گلدی هاون و اورلاندو بلوم به داشتن گرایشات بودایی و پذیرفتن این آیین ، در هالیوود مشهور هستند. باز هم خوب است برایتان که بدانید : ادیسون از جمله کسانی است که سینمای اولیه ( kinetoscope) را اختراع کرد. در ابتدا حق انحصاری تولید فیلم از آن ادیسون بود. در سال 1910 دیوید وارک گریفیث از طرف کمپانی بیوگراف به غرب آمریکا ، ایالت کالیفرنیا ، شهر آنجلس رفتند و به دهکده ای چند کیلومتر بالاتر به سمت شمال به نام هالیوود رفتند. سپس اولین فیلم در هالیوود به نام In Old California  ساخته شد. در 1913 فیلمسازان زیادی برای امتناع از دست مزدهایی که توسط ادیسون در شرق آمریکا تحمیل میشد ، به غرب سرازیر شدند. در این بین یهودیان زیادی به چشم میخوردند. یهودیان ابتدا سالنهای سینما و سپس استودیوهای فیلمسازی را پایه گذاری کردند. استودیو های شش گانه یهودی در دهه 1920 تا 30 سال حاکم مطلق بودند از جمله : برادران وارنر( WB ) ، مترو گلدن مایر ( ساموئیل گلدوین ) ، یونیورسال ( لویی مایر ) ، پارامونت ( کارل کله ) ، کلمبیا ( آدولف زوکر ) و فوکس قرن بیستم ( ویلیام فاکس ). دوره عصر طلایی هالیوود از اواخر دهه 1920 ( پایان عصر صامت ) تا اواخر دهه 1940 بود. پس میبینید که تقریبا همه فیلمهای مطرح زیر دست صهیونیستان ساخته میشود ... چندی پیش کتابی با نام راه کمال اثر بهرام الهی میخواندم ... در این اثر که در ظاهر میخواهد انسان را به کمال برساند عقایدی مانند تناسخ ذکر شده است با شکلی اسلامی ... لازم است بگویم این کتاب که چاپ هشتم خود را نیز تمام کرد و توسط انتشارات جیحون چاپ شده فاقد صلاحیت میباشد و نویسنده آن صاحب فرقه ای است و هم اکنون در فرانسه زندگی میکند ... در این کتاب بودا را به عنوان یک پیامبر الهی نام برده که لازم است خاطر نشان کنم بر آن مبنا که بوداییان معتقدند خداوند انسان را در زمین رها کرده است پس فرستادن پیامبر الهی از نظر آنها منسوخ است پس نمیشود که بودا خود پیامبری الهی باشد ... از خوانندگان اینگونه نوشته ها خواهشمندم که در مطالعه چنین کتابهایی دقت کنند ... من همینجا حاضرم قصم شرف بخورم که اگر ما این چنین مانند صهیونیستها دینمان را درون شیپورها میکردیم و اگر مانند آنها اینقدر به عقایدمان ایمان داشتیم تمام مردم کره زمین که چه عرض کنم بلکه موجودات کرات دیگر نیز اسلام میاوردند .... فقط گوشه ای نشسته ایم و دست بر دعا برداشته ایم ... آری امام زمان ظهور میکند ولی من و تو شرم نمیکنیم که قرار است با همچین وضعی به استقبال اماممان برویم ؟ همانگونه که در اول ذکر کردم من با طرز تفکری مخالف اینگونه نقدها وارد مجالس شدم ولی با پی گیری اوضاع و مطالعه به نتیجه رسیدم. پس این تهمت که من هم مانند بچه بسیجی ها دارم کورکورانه چیزی را قبول میکنم را نمیپذیرم و در جواب میگویم شما بروید مطالعه کنید و کورکورانه نظر ندهید. از دوستان دعوت میکنم که در برنامه های نقد فیلم شرکت کنند و همینجا اعلام میکنم تمامی دوستان با هرگونه سوالی یا مشکلی در هضم این مطلب داشتند من پاسخگو هستم.برای اطلاعات بیشتر باز هم از شما دعوت میکنم در این جلسات شرکت کنید. قدمتان روی چشمان ما قرار دارد! زمان: چهارشنبه ها ساعت 5 بعد از ظهر مکان : میدان آزادی(باغ ملی) ، سالن نمایش شهرداری یزد دو لینک وبلاگهای تحلیل فیلم را در پیوند قرار داده ام برای علاقه مندان به اینگونه مسائل.  ‌Bryan Adams 11 - Mysterious Ways "Mysterious Ways"Just when I thought I had it figured outJust when I thought I had the answersYou came along so full of promisesFull of grace and second chancesFor awhile I tried to shut it outFor awhile I tried to fight itBut now I see that there just ain't no useThere ain't no reason to deny itOh - ya just never know, no you don'tThe world is full of mysteriousFull of magic and of wonderThere's so much more than what we seeCan't explain the spell I'm underEverytime I look upon your faceI'm constantly amazedAnd love moves through my daysIn mysterious waysThey say the heart is shaped just like a fistHolding in its feelingsI say the heart is like an open handHolding out and healingOh wherever you go - don't ya know <

نظر شما چیست؟

تا کنون ۲۲ نظر ثبت شده است
مثه همیشه
واقعا ادم رو به فکر وا میداری
بازم از این مجلس ها برو خواهشا
  • محمدرضا باقری
  • به جون تو نباشه ؛ به جونه خودت ... هر وقت که میام تو وبلاگت دچار پارادوکس می شم ! بین واقعیات و این چرندیات !

    جالب است ! نقش افرین قهاری هستید ! احسنت ! به گمانم اگر پیامبر (ص) ختم رسل نبود ؛ شما حتی میتوانستید ادعای نبوت هم بکنید !

    ادامه دهید ! بساط خنده ی ما را فراهم خواهید کرد ! از همان قهقه های جیغ شما ! از همان جنس ! البته شاید تقلبی باشد ! اخر هیچ قهقه ای ؛ قهقه های نازنین شما نمی شود ! جناب راننده تاکسی !
    من خودم پارادوکسم
    حق داری !
    درکت میکنم !
    ( با دو حالت میتوان جمله بالا را خواند ... هر 2تاشو بخون !)

    فقط لطف کنید بساط خنده خودتان را از اینجا جمع کنید و جای دیگر پهن کنید !
    ( به گمانم این جمله هم کمی آشنا است ... آهان در ادامه گفته بود ... اینجا مکانی مقدس است ... !)
  • محمدرضا باقری
  • به حق که قدرت درک بالایی دارید !

    ممنون
    من به خاطر یه آهنگ کین متنو خوندما
    ولی حال داد
    البته من خودم اینو می دونستم
    شوخی کردم
    اومدم در خونتون آهنگو بگیرما...
    فعلا
    سلام
    مغزم پوکیده...!
    چه کار کنم؟؟!!
    خوردم به بنبست...!
    نمی دونم باید چه کار کنم...!
    کمک!!!
    راستی من اصلا نئو نمی شناسم...!
  • محمدرضا باقری
  • سلام
    خانم پاتمه
    می بایست از ماه 9 اقدام میکردید تا به شما وقت داده شود !

    آقای بوذرجمهری
    وقتشان بسیار پر است ! برنامه ریزی سخت دارند تا جزوء 3 نفر اول کنکور شوند ! نفر اول جشنواره ی خوارزمی ! نفر دوم مبتکران و مخترعان جون کشور ! نفر تاپ کانون زبان ایران ! نفر سوم المیپاد زیست ! و ...

    هرچی از ایشون تعریف کنم ؛ کم و معدوده ! اینا کجا و استاد کجا !
    حتی بهمون افتخار ندادند در فروم همکاری کنند و یوزرشون حذف شد !
    پس نتیجه میگیریم برای کمک باید چند ماه در لیست انتظار بمانید !
    البته همانطور که شما فرمودید از راه چت میتوانید دسترسی سهل و آسان داشته باشید ! اقدام شود !

    اینا مهم نیست ! مهم اینه که استاد با تحولی شگرف سعی در کسب رتبه ی اول کنکور دارند ! حتی برای این امر در کلاس های تابستانی مدرسه حضور فعال بهم میرسانند !
    من که تهش نفهمیدم ایشون می خوان چه کاره بشن؟؟!
    میشه واضح تر توضیح بدین؟؟!!
    المپیاد زیست؟!!
    ایول !!
  • محمدرضا باقری
  • ایشون از اونجایی که در همه ی ابعاد توانایی های انکارناپذیری دارند ، اول میخوان دکتر بشن ! بعدش برن المپیاد جهانی زیست ! بعدش برنامه ریزی کردن وزیر بهداشت بشن ! بعدش خلاصه ... !

    همه کاره !

    میبینی بوذر مردم زود باورن :
    "المپیاد زیست؟!!
    ایول !!"
    منظور از مردم خودت هستی دیگه آره؟
    چون طی کل هفته اخیر هیچ کس از مشهد وارد وبلاگ نشده!
    نگاه کردن به آمار وبگذر هیچ مانعی نداره.

    در ضمن:
    چشم حسودا کور!
    پسر عزیز و گلم برای چند هزارمین باره که دارم قسم میدم وبلاگم نیا؟
    مشکلاتتو بیا با خودم حل کن ...
    می گما لطفا نام کاربری و پسورد مورد نظرتو برام بنمویس تا عضو بشی
    بقیه هم بیاین خوشحال می شم
    _________@@@@@@@@
    ________@@@________@@_____@@@@@@@
    ________@@___________@@__@@@______@@
    ________@@____________@@@__________@@
    __________@@________________________@@
    ____@@@@@@______@@@@@___________@@
    __@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
    __@@____________@@@@@@@@@_______@@
    _@@____________@@@@@@@@@@_____@@
    _@@____________@@@@@@@@@___@@@
    _@@@___________@@@@@@@______@@
    __@@@@__________@@@@@________@@
    ____@@@@@@_______________________@@
    _________@@_________________________@@
    ________@@___________@@___________@@
    ________@@@________@@@@@@@@@@@
    _________@@@_____@@@_@@@@@@@
    __________@@@@@@@
    ___________@@@@@_@
    ____________________@
    ____________________@
    _____________________@
    ______________________@
    ______________________@____@@@
    ______________@@@@__@__@_____@
    _____________@_______@@@___@@
    ________________@@@____@__@@
    _______________________@
    ______________________@

    آپیدم یه سربزن
    بدو آپم !!!
    نظرسنجی و نظر یادت نره
    منتظرما !
    فعلا
    مرده شور هر چی جعفر که اسمشو میزاره نیما رو ببرن
    نظر بالایی تایید میشه!
    موافقم
    همون جعفر خنده دار تر بود!
    قربون سسک!
    ای بابا من که نفهمیدم چی شده؟!!!!!!!
    فقط خواستم بگم اقا نیما منو یه بار هم لینک میکردی بس بود
    اخه چند بار منو لینک کردی
    ببخشید اون نظر رو اگه می شه بپاک
    نظر خودمو
    اون بالا.تبادل لینک :منم هستم.
    life is now
    مثل همیشه داغ داغ... من که کلی حال کردم! راستی،ماتریکس زن بود یا مرد ؟!
    . . . . .. . . . . .*** . . * . . *****
    . . . . . . . . . . .** . . **. . . . .* سلام
    . . . . . . . . . . ***.*. . *. . . . .*
    . . . . . . . . . .****. . . .** . . . ******
    . . . . . . . . . ***** . . . . . .**.*. . . . . **
    . . . . . . . . .*****. . . . . **. . . . . . *.**
    . . . . . . . .*****. . . . . .*. . . . . . *
    . . . . . . . .******. . . . .*. . . . . *
    . . . . . . . .******* . . .*. . . . .*
    . . . . . . . . .*********. . . . . *
    . . . . . . . . . .******* . ***
    *******. . . . . . . . .**
    .*******. . . . . . . . *
    . ******. . . . . . . . * *
    . .***. . *. . . . . . .**
    . . . . . . .*. . . . . * من آپم یه سربیا
    . . . . .*****. . . .*
    . . . *******. .*. .*
    . . .*******. . . *.
    . . .*****. . . . *
    . . .**. . . . . .*
    . . .*. . . . . . **.*
    . . . . . . . . . **
    . . . . . . . . .*
    . . . . . . . . .*
    . . . . . . . . .*
    منظورت از تایید شدن نظر بالایی چی بود؟!!!با من بودی؟!!من یک کوچولو ای کیو پایین هستم!!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی