یکی از اساتیدمان که در انگلستان تحصیل کرده تعریف میکرد که «ما در آنجا مشکل چاپ مقاله نداشتیم. رساله را که مینوشتیم و دفاع میکردیم تقریبا بصورت خودکار مقالهش هم در جایی مثل BMJ (با IF حدود ۱۷) چاپ میشد». بیشتر توضیح نداد و از این رهگذر به خاطرهی دیگری پرداخت اما این چند جمله مرا درگیر کرد.
نمیدانم سیستم آنجا چطور است اما دیدم چقدر این قضیه منطقی است. رسالهای که توسط دو استاد شامل راهنما و مشاور هدایت شده و بعد توسط حداقل دو استاد دیگر داوری شده است که دیگر نیاز ندارد معطل چاپ مقاله بماند و در مجله، فرایند داوری طولانی بگذراند. یعنی دانشگاه یک مجله ندارد که به اساتید راهنمای دانشکدههای خودش اعتماد داشته باشد و سریع مقاله را چاپ کند؟ رسالهای که در دانشگاه ع.پ. تهران دفاع شده هیچ اعتبار ویژهای نزد مجلات همان دانشگاه یا اصلا وزارت بهداشت ندارد؟ دوباره باید داوریهای طولانی را برای چاپ طی کند؟ به رسالهای که در دانشگاه تهران دفاع شده است اگر مجله همان دانشگاه اعتماد ندارد، درب این دانشگاه را گل بگیریم بهتر نیست؟ اگر دانشگاه مرد است بجای اینکه تمام فشار را روی دانشجو بیاورد و او را مجبور کند که مقالاتش را در مجلات با IF بالا چاپ کند، مقاله را در مجلات خودش چاپ کند و از طریق اساتید خودش این اطمینان را حاصل کند که مقالاتش با کیفیت است، دیده میشود، تأثیرگذار است و استنادات کافی میگیرد و در نتیجه مجلهی دانشگاه IF بالا بدست میآورد. یک بازی برد-برد برای همه و یک تشریک مساعی عادلانه بین همه. نه اینکه تقریبا تمام زحمت فقط برعهده دانشجو باشد.
تازه این تنها یکی از مصائب پژوهش است در این مملکت علمستیز که به دروغ فیگورهای علمدوستی و تولید علم میگیرد در حالی که بسیاری از آن فیگورها توخالی، پوشالی و حتی حاوی بسیار ظلمهایی است که به دانشجویان رفته.
روز #پژوهش را در این زمان-مکان علم و پژوهش ستیز، خدمت دانشجویان و پژوهشگران اصیل این مرز و بوم تسلیت عرض میکنم. انشالله خدا صبر دهد.
پ.ن: عکس #حلمای_بنده در #پارک_فدک ، مهرماه ۱۳۹۸
View this post on Instagram
- ۳
- چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۵:۱۵ ب.ظ
موافقم.
ما خودمون زمان دانشجویی چقدر مشکل داشتیم سر این مقالات
خوش بحالتون که تموم شده. برای ما که همچنان ادامه دارد و بدتر از همه اینکه هیچ آینده روشنی هم دیده نمیشه و گمونم آخرش باید درسی که خوندیم رو بذاریم در کوزه آبشو بخوریم بریم تو بازار یه داروخونه بزنیم زندگی کنیم