بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصر» ثبت شده است

ضریب جینی عددی است بین صفر و یک (یا صفر و صد درصد) که در آن صفر به معنی توزیع کاملا برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع است. هرچه این عدد کوچکتر باشد نشان از اختلاف طبقاتی کمتر می‌باشد. طبق برآورد سازمان CIA در سال 2006، ضریب جینی در ایران برابر با 44.5 است.

در سال 1992، «نیویورک تایمز» نوشت: «بعد از تبدیل شدن به مهم­ترین قدرتِ نفتی بعد از عربستان، ایران انتظار دارد تا آرزوی بزرگ­ترش را، که همان تبدیل شدن به مهم­ترین قدرتِ منطقه­ی خلیج فارس است، پیش بَرَد. یک هدفِ بلند مدّت در سیاستِ خارجی ایران.»(7 نوامبر 1992) این مقاله چگونگیِ دستیابی ایران به چنین قدرتی را این­طور توضیح داد: «آن چیزی که برای غرب  و کشورهایِ منطقه مشکل­سازتر است، آن رویِ نقشه­ی ایران برای رسیدن به این هدف است. یک برنامه­ی تجدیدتسلیحاتِ عظیم که سرمایه­اش از پول­ حاصل از فروشِ نفت حاصل می­شود.»

مجله­ی «کارشناس مسائل اسلامی»[1] در منطقه­ی گلاسترِ[2] انگلیس، مقاله­ای را در ماه آگوست سال 1994 چاپ کرد که می­گفت: «همزمان ایران در حال دنبال کردنِ سیاستی است که اسرائیل را توسط دشمنانی خشن محاصره کند.» ترکیه در حال نزدیک شدن به ایران است. برای شمالِ اسرائیل، ایران حزب­الله را با پول و اسلحه در لبنال تأسیس کرده است. با ایجادِ حماس که غزّه را کنترل می­کند، تهران می­تواند درگیریِ دیگری را هر زمان که بخواهد در غرب و شمالِ اسرائیل آغاز کند. همچنین ایران درحالِ ایجاد جبهه­ی دیگری در کرانه­ی باختریِ رود اردن می­باشد؛ که توسط مجاهدانی به جلو می­رود که اگر نگوییم جیره­خوارِ ایران­اند، حتماً از طرفدارانِ ایران هستند. و مصر از زمانِ خلعِ یدِ رئیس­جمهور مبارک همچنان که وارد اردوگاهِ ایران می­شود به سرعت در جهتِ لغو آشتی­نامه­ی خود با اسرائیل پیش می­رود.

قطعاً شیعیان، ایران را هدایت می­کنند و در عراق در اکثریتِ 60 درصدی هستند. حذفِ صدّام حسین در سالِ 2003 توسط امریکا، راه را برایِ ایران گشود تا بطورِ گسترده در عراق نفوذ کند؛ یعنی ایران برای ارتش شیعیان، سلاح، سرمایه­ و آموزش تدارک دید و هزاران نفر از عواملش را به عراق فرستاد و روابط اقتصادی با آنجا برقرار کرد. علاوه بر آن قدرتمندترین حذبِ سیاسی در عراق با تهران هم­پیمان است که این مهم می­تواند عاملی تعیین­کننده برایِ سلطه­ی ایران بر عراق باشد.

مقاله­ی سال 1994 این مجلّه می­گوید: «ایران فعّالیت خود را در حاشیه­ی جنوبی دریایِ سرخ آغاز کرده است و مصمّم است که تأثیر خود را بطور قابل توجهی در سومالی و یمن افزایش دهد. کمی بالاتر از ساحل دریای سرخ، سودان هم­اکنون کاملاً در دستانِ طرفدارانِ ایران است، همچنین رژیمِ نظامیِ عُمر حسن البشیر چیزی بیش از یک سنگر برایِ اسلام­گرایانِ حسن الترابی نیست. به دلیل زیرساخت­های سودان، مسلمانانِ بنیادگرا شروع به تضعیف کردن ثُبات اریتره­، که به تازگی استقلال یافته است، کرده­اند. شایانِ ذکر است که اریتره هم­اکنون همه­ی آنچه که قبلاً خطّ ساحلی دریایِ سرخِ اتیوپی بود را کنترل می­کند.»

این گرایش­ها تا به امروز ادامه پیدا کرده است. ایران به فرستادنِ سلاح از طریق کشتی برای اسلام­گرایانِ  سومالی ادامه می­دهد. در مارسِ 2008، ایران یک توافق­نامه­ی نظامی با سودان امضا کرد. در مه 2008، ایران با انعقاد قرار دادهایِ تجاری و توافق­­های سرمایه­گذاری، روابطش را با اریتره گسترش داد. مجدداً در سال بعد، در آوریل 2009، ایران و اریتره هر دو با الجزایر، توافق همکاری­های دوجانبه منعقد کردند. ایران تاثیر و کنترل زیادی بر شمالِ افریقا دارد که این قدرت نفوذ با وقوعِ ناآرامی­هایِ کشورهای عربی در اوایل سال 2011، بیشتر هم شده است. دولت تونس در ماه ژانویه سقوط کرد و احتمالاً به دست مسلمانانِ رادیکال افتاد. حزبِ Ennahda، که توسط دیکتاتوری زین­الدّینِ بن علی توقیف شده بود، به سرعت به قوی­ترین نیرویِ سیاسی کشور تبدیل شد. ایران نیز بصورت گسترده در یمن و بحرین نفوذ کرده است و عمیقاً در امور افغانستان مداخله می­کند. بسیاری از ملّت­های میانه­رویِ عربی از ایران و از مقابله با آن می­ترسند.

یکی نگران­کننده­ترین جنبه­هایِ رشدِ قدرتِ ایران، دست­یابی زودهنگامِ آنها به سلاحِ هسته­ای است. قبلاً در سال 1992، روزنامه­ای اروپایی تیتری در صفحه نخست خود قرار داد با عنوانِ «ایران بمب اتمی دارد»[3] که بیان می­داشت: «از آنجایی که 2 کلاهک هسته­ای بصورتِ رسمی در لیست گمشده­های کشور تازه استقلال­یافته­ی قزاقستان، که در گذشته بخشی از شوروی بود، قرار گرفته است؛ ایران حداقل 2 کلاهک هسته­ای به دست آورده­است»(7 مه 1992) با توجه به تهاجمی بودنِ سیاست خارجه­ی ایران، قطعاً این گزارش درست است.

علاوه بر این، ایران از سال­ها قبل یک برنامه­ی هسته­ای برای خود داشته است. اطلاعاتی فاش شده است که نشان می­دهد ایران، هنگامی­که در منظرِ عموم می­گوید که این برنامه فقط برای مصارفِ انرژی آن است، در واقع قصد دارد که کشور­ها بدانند که این کشور می­تواند یک تهدید هسته­ای باشد. در مه 2011، آژانس بین­المللی انرژی اتمی گزارش داد که ایران، رویِ ساختنِ ماشه­ی بمبِ اتم کار کرده­است.

در ادامه آنچه مجله­ی «کارشناس مسائل اسلامی» در تاریخ 13 مه 1992 نوشته است را می­خوانیم: «هدف اصلی استراتژیکِ ایران، احاطه و کنترلِ خلیج فارس و اطرافِ آن است. قدمِ اساسی برای رسیدن به این هدف، به­دست گرفتنِ رهبریِ بی­چون و چرایِ پایگاهِ اسلامِ رادیکال است.» درستی بسیاری از گزارش­هایِ جاسوسی در مورد ایران به اثبات رسیده است. آیا ما متوجه هستیم که ایران دارد به چه قدرتِ بزرگِ نظامی­ای تبدیل می­شود؟

پروفسور بَری رابین[4] در ژولیه 2007 نوشت: «ایران در تلاش است تا تأثیر خود را از طریقِ این 3 مسیر گسترش دهد: پروپاگاندا و تحریک و تهییج؛ پیشرفتِ گروه­های هم­پیمان، و برجسته­کردنِ قدرت­ِ کشور. ایران امروزه از اسلام­گرایانِ رادیکالِ افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین و دیگر کشورها حمایت می­کند. دو هم­پیمانِ اصلیِ ایران، حزب­الله در لبنان و گروه حماس در فلسطین هستند.» (نشریه سیاست جهانی[5]، 25 ژولیه 2007)

و امریکایِ «ابرقدرت» به ایران اجازه می­دهد تا به حمایت از تروریسمِ خشن ادامه دهد.


[1] تنها مجله­ی انگلیسی زبان در مورد جهانِ اسلام: http://www.janes.com/products/janes/security/news/islamic-affairs-analyst.aspx

[2] Gloucester

[3] Iran has N-Bomb

[4] Prof. Barry Rubin

[5] Global Politician, july 25,2007


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<

دو ملت لیبی و اتیوپی در آیه­ی 11:43 از سفرِ دانیال در کنار مصر نام برده شده اند. این دو ملت قطعاتی هستند که پازل استراتژی اسلام رادیکال را کامل می­کنند. آن استراتژی بنیان های آمریکا و اروپا را خواهد لرزاند!

«اما ] شاه شمال [ بر گنج های طلا و نقره و بر همه­ی اشیاء نفیس مصر غلبه دارد و مردم لیبی و اتیوپی خراج­گزارانِ او خواهند شد­.[1]» (دانیال 11:43) . چرا خداوند در وحی از لیبی و اتیوپی یاد می­کند؟ هیچ کلمه­ای در کتاب مقدس خداوند، بی­دلیل نیامده است. حتماً خداوند به دلیل مشخصی نام این دو ملت را در کنارِ مصر در یک آیه آورده است. این آیه می­گوید که قرار است لیبی و اتیوپی نیز با ایران هم پیمان شوند!

تفسیر سونکینو[2] در این باره، اینگونه توضیح می­دهد: «یا به لشکر او می­پیوندند یا خود را تسلیم و گوش به فرمان او می­کنند.» فرهنگ­نامه­ی عبری-کلدانی جِسِنیوس[3] اصطلاحِ «at his steps» را «در مصاحبت با او» معنی می­کند. ترجمه مُفات[4] اینگونه است : « تعقیب کردنِ سلسله­ی وی یا حیله­ی وی»

پس شما نیاز دارید لیبی و اتیوپی را رصد کنید. آن­ها قرار است تحتِ کنترل سنگین ایران، شاه جنوب، بروند. دلیل مقهور ماندنِ آنها در پیروزی شاه شمال نیز همین است. چرا ایران علاقه­ی زیادی دارد تا مقداری از کنترل لیبی و اتیوپی را به دست گیرد؟ جوابِ این سوال برای من، توطئه است.

تنها چیزی که نیاز دارید، یک نقشه­ی خاورمیانه با تأکید بیشتری بر دریایِ مدیترانه و سرخ است. آنگاه شما خواهید فهمید که چرا پادشاهِ جنوب ، یا اسلامِ افراطی، علاقه زیادی به ایجاد اتحاد با این دو سرزمین؛ یا به کنترلِ آنها دارد.(همانطور که این علاقه را در زمینه­ی مصر و تونس دارد.) آنها در سواحلی واقع هستند که مهم­ترین مسیرِ تجاری جهان را داراست!

هرکسی که اتیوپی را کنترل کند یا شدیداً بر آن اثربگذارد، بدون شک منطقه کوچکی از اریتره و جیبوتی را در خط ساحلی دریای سرخ کنترل خواهد کرد. این مناطق به تازگی از اتیوپی جدا شده و اعلام استقلال کرده­اند. همچنین، من اعتقاد دارم که در کتاب مقدس این دو قسمتِ کوچک بعنوانِ بخشی از اتیوپی به حساب آمده­اند.

اعاده­ی کنترل بر کانالِ سوئز کافی نیست. مصر در سال 1956 سعی داشت این کنترل را در دست گیرد؛ با این­حال انگلیس و فرانسه و اسرائیل، مصر را با یک حمله از آنجا بیرون راندند. امّا اگر ملّتی اسلام­گرا و افراطی با نیرویِ هواییِ قدرتمندی که مسلّح به گلوله­ و موشک­ است بر این مسیر تجاریِ دریایی احاطه داشته باشد، آنوقت نتیجه چه می­شود؟ این مسئله به ایران یک قدرت بالقوه برای کنترل تجارت در این مسیر دریایی را می­دهد. اسلامِ افراطی انتقال نفت مورد نیاز امریکا و اروپا را می­تواند متوقف کند.

ایران بالقوه می­تواند کنترل اورشلیم، سومین مکان مقدس مسلمانان، را در دست گیرد. من مطمئنم که اورشلیم برای ایران بیشتر از نفت اهمیت دارد. مسلمانان برایِ حدودِ1500 سال با صلیبیّونِ کاتولیک بر سرِ تصاحبِ اورشلیم جنگیده­اند. پیشگوییِ کتاب مقدس به ما می­گوید که آخرین جنگِ صلیبی در پیشِ رو است. تصرف اورشلیم توسط ایران، به یکباره باعث واکسینه شدن جهان اسلام خواهد شد. با این تصرف بسیاری از مسلمانان افراطی برای تاثیر بر دیگر کشورها در خارج از خاورمیانه پخش خواهند شد و این اتفاق منجر به آشوب­ها و ترورهایِ خطرناک در اروپا، آسیا و امریکا خواهد شد.

امپراتوری قریب الوقوعِ رومِ مقدّس، که ابرقدرتی است با 10پادشاه و کاتولیسم بر آن حکم­فرما است و توسط فریبنده­ترین و خشن­ترین آلمانی که تا به­حال وجود داشته هدایت می­شود، درک می­کند که این التهاب عربی می­تواند همچون آتشی­ عظیم، همه­گیر شود. بسیاری از کاتولیک­ها اورشلیم را بعنوان مهم­ترین مکانِ مذهبی خود به حساب می­آورند.

اگر ایران کنترل این مسیر را در دست گیرد، می­تواند یک شَبِه، خسارت و هرج و مرج عظیمی را در امریکا و اروپا ایجاد کند. آلمان و واتیکان، قلب امپراتوری مقدّس روم، به پادشاه جنوب اجازه نخواهند داد تا بر اورشلیم و مهم­ترین مسیر تجاری جهان مسلّط شود.

من برنامه­ای تلویزیونی با عنوان «کلیدِ داوود» را در تاریخ 27 ژانویه 2011 اجرا کردم. در این برنامه از بینندگان درخواست شد تا اتیوپی و لیبی را به دلیل مطلبی که به تازگی متوجه شده بودم، تحت نظر داشته باشند. در آن زمان تقریباً هیچ خبری از لیبی در رسانه­ها وجود نداشت. لیبی به نظر آرام می­آمد ولی کمتر از یک ماه بعد، جنگ داخلی شروع شد.

شما باید منتظر باشید تا لیبی و اتیوپی با شدت و سرعت وارد اردوگاهِ اسلامِ افراطی شوند. پادشاه جنوب احتمالاً قصد دارد تا از طریق قدرتِ مسیرِ تجاری­اش، بر پادشاه شمال یورش برد. این حرکت، نمایشی بیش نخواهد بود! امپراتوری مقدس روم با پاسخی سریع و سخت و حمله­ای سیل­آسا، ایران و اسلامِ افراطی را درخواهد نوردید.

کنترلِ ایرانی-عربی بر دریای سرخ و مدیترانه، دلیلِ اصلی شرکت نکردنِ امریکا در باب 11 از کتاب دانیال و در جنگِ خاورمیانه است. اقتصادِ ما متزلزل است؛ دلار به شدّت ضعیف شده­است و ایران می­تواند امریکا را تهدید کند و یا حتّی نفتِ ما را قطع کند و اقتصادِ امریکا را خرد و متلاشی کند تا امریکا را از این جنگ خارج کند.

پیشگویی­هایِ مرتبط با لیبی و اتیوپی، دستِ استراتژی نظامی ایران را رو می­کند. ما بیش از 15سال پیش درباره جاه­طلبی جهانیِ ایران سخن گفتیم و از آن موقع تا به حال، این حسّ تمامیت­طلبیِ ایران روز به روز بیشتر شده است.



[1] Shall be at his steps

[2] Soncino

[3] Gesenius' Hebrew-Chaldee Lexicon

[4] Moffatt


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

چند سال قبل از سقوط شاه، انورالسادات، رهبر مبارز مصر و خاورمیانه بود. برای مثال او در جنگ «یوم کیپور[1]» علیه اسرائیل، رهبرِ اصلیِ جهانِ عرب بود. مدتی بعد دنیا شکّه شد! علی الخصوص جهانِ عرب. تقریباً در زمانِ سقوط شاهِ ایران بود که در کمالِ حیرت، آقای سادات به منادی آشتی­ِ کشورهایِ خاورمیانه[2] تبدیل شد. او با سخن­رانی در کنیسه­ی یهودی(پارلمانِ اسرائیل) اعرابِ افراطی را سخت خشمگین کرد. در واقع در آن زمان تنها یک نفر در حالِ آشتی دادنِ خاورمیانه با غرب بود ولی او با این کار داشت برخلافِ جریانِ اسلام­گراییِ افراطی قدم بر می­داشت. آقای آرمسترانگ در اواخر عمرش با دو رئیس­جمهور وقتِ مصر، یعنی سادات و حسنی مبارک، ملاقات کرد. این نکته بسیار قابل توجه است که او این جمله را به هردویِ آنها گفت: « ما[3] به آشتی دست پیدا نکردیم مگر اینکه خدا یا الله آن­را به ما هدیه کرد.»

در سال 1981، مایک والاس[4] از برنامه­ی تلویزیونی «60 دقیقه» با آیت الله خمینی، کسی که تنها 2سال پیش به قدرت رسیده بود، مصاحبه­ای کرد و در آن مصاحبه به خمینی گفت که سادات وی را «دیوانه» خوانده است. تقریباً چند روز بعد، رئیس­جمهور سادات به قتل رسید! این همان مدل قدرتی است که رهبرِ اسلام­گرایانِ افراطی در اختیار دارد. امریکا و جهان اجازه دادند که این قدرتِ شیطانی مسیرِ تاریخ را تغییر دهد. الآن تروریسم در سرتاسر جهان حاکم است. امریکا میل و رغبتی ندارد تا این کشورِ حامیِ دیوانگی را توقیف کند و این در حالی است که متوقف کردنِ ایران می­توانست آسان باشد. زمانی­که ترورِ سادات اتفاق افتاد، آقای آرمسترانگ گفت: «این نقطه­ی عطف در مسیرِ تاریخ خاورمیانه است.» امّا ظاهراً کسی در رسانه­ها ندید، یا این­که نخواست ببیند، که این اتفاق چقدر برای جهان تکان دهنده است و تقریباً همه آن­را دستِ کم گرفته بودند. شبکه­ی تروریستی ایران به­طرز وحشتناکی خوب کار می­کند.

آقای سادات بخشی از فرایند تغییر خاورمیانه به نفع جهان بود. او در برابر بسیاری از مردمِ خود و جهانِ عرب مقاومت کرد تا بتواند با اسرائیل آشتی کند. او با ترجیح دادن منافع جهان و مصر بر امنیت شخصی­اش ثابت کرد که مردِ واقعاً بزرگی است. اگر رهبران امریکا و انگلیس شهامتی همچون شهامتِ او را از خود نشان می­دادند، آنها الآن می­بایست با ایران روبرو می­شدند. به دلیل ضعف امریکا و انگلیس و اسرائیل بود که خاورمیانه، به پیروی از پادشاهِ ترور، بعنوان رهبر، پرداخت.

اسلام­گرایانِ افراطی، در زمینه­ی ترورِ رهبران بسیار توان­مند هستند. احتمالاً  سخنگویِ پارلمانِ مصر، نفرِ دوم کشور در آن زمان، رفعت المحجوب، را نیز آنها ترور کردند. افرادِ مسلّح سوار بر موتور سیکلت به سمت صندلی راننده­ اسپری پاشیدند و وی را با اسلحه­ی رگبار، ترور کردند. در پشت ترور احمد بودیوف، رئیس جمهور الجزایر، در سال 1992 نیز احتمالاً این افراطیون حضور داشتند. نیروهای افراطی در صدد زمین زدن دولت معتدل و غرب­گرای لبنان برآمدند و در همین راستا، ترورِ رفیق حریری، نخست وزیر لبنان، در سال 2005 بوسیله­ی یک ماشین بمب­گذاری شده، سرآغازی بود بر ترورهای زنجیره­ای چهره­هایِ شاخصِ ضد سوریه­ای در لبنان. در سال 2008 ائتلافِ دولت تسلیم شد و دولت جدیدِ طرفدارِ حزب­الله شکل گرفت. در ژوئن 2011، حزب­الله در یک کودتایِ نرم، سعد حریری، نخست وزیر مورد حمایت امریکا در لبنان، را برکنار کرد، و کاندیدای مورد نظر خود را جانشین وی کرد. این­ها نمونه­ی­ کوچکی بودند از تاثیراتی که اسلام­گراییِ افراطی می­تواند در خاورمیانه داشته باشد.

در سال 2011، تغییرات اساسی و عظیمی در مصر رخ داد؛ همانند آنچه که در انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 گذشت. به مدت 30 سال، رئیس­جمهور مبارک، در برابر افراطیون مقاومت کرد و با امریکا و اسرائیل دوست ماند. او در مقابل مسلمانانِ افراطی و در برابر خشونتشان علیه اسرائیل و دیگر ملّت­ها ایستادگی کرد. او در جنگِ امریکا، انگلیس و اسرائیل علیه تروریسم، متّحدی قدرت­مند برایشان بود. او بر سرِ نرسیدنِ ایران به بمب هسته­ای جنگید و رئیس جمهور مبارک، قدرت لازم را برای کنترلِ مخالفِ اصلی خود، یعنی اخوان­المسلمینِ تندرو، اعمال کرد. گویا رهبرانِ ما هنوز متوجه نشده­اند که مبارک هر روز می­بایست چه سر و کلّه­ای با اخوان­المسلمین می­زد! زمانی­که تظاهرات در ژوئنِ 2011 در قاهره به اوج خود رسید و خشم مردم منفجر شد؛ رئیس­جمهور اوباما موضع خود را روشن کرد و در کنارِ معترضانِ ضدّ مبارک قرار گرفت. با وجود نتایجِ مثبتِ مبارک، حکومتِ امریکا، از ابتدای تظاهراتِ انبوهِ مردمِ مصر شروع به تحقیرِ وی در ملاء عام کرد. امریکا به دوستِ سی ساله­ی خود به کلّی خیانت کرد. اما حاصلش چه شد؟ نتیجه این شد که نفوذ امریکا در خاورمیانه به حد صفر رسید! ظرف مدّتِ تنها چند هفته، مبارک اخراج شد، دولت بی­ثبات شد و ایران شروع به نفوذ در مصر کرد.

آیه 11:42 از کتاب دانیال اشاره می­کند که مصر با شاه جنوب، یا همان ایران متحد خواهد شد. این پیشگویی اشاره کرده است که تغییرات گسترده­ای در سیاست­های مصری رخ خواهد داد! ما وقوعِ این اتفاق را از سال 1994 هشدار می­دادیم، و حالا مصر را ببینید. سیاست خارجی و گرایش سیاسی مصر به روشنی در حال تغییر است به­طوری­که تهدیدی در راستایِ تغییر منطقه است. حتّی در سال 2007، ایران و مصر شروع به رونق بخشیدنِ روابط خود در جهت ایجاد روابط کامل دیپلماتیک کردند. در ژانویه 2007 مبارک با سخنگوی مجلس ایران دیدار کرد که در حدود 30 سال گذشته این اولین ملاقات در این سطح  بود. این واقعیت که مبارک خودش این ملاقات را تدارک دیده بود نشان می­دهد که وی در کشورش تا چه حد تحت فشار نیروهای طرفدارِ ایران بوده است. بعد از برکناری او، نیروهای طرفدارِ ایران کاملاً بر اوضاع مسلّط شده­اند.

قبل از این­که مبارک مقامش را ترک بگوید، هشدار داد که: «آنها ممکن است راجع به دموکراسی نطق کنند امّا نتیجه افراط­گرایی و اسلامِ افراطی خواهد بود.» بله، در واقع، این همان چیزی است که می­بینیم! اخوان­المسلمینِ افراط­گرا، بزرگترین و شناخته­شده­ترین گروهِ سیاسیِ مصر، کنترل کشور را در دست گرفته است. چندی بعد نیویورک تایمز نوشت: «اخوان­المسلمین ،گروهی اسلام­گرا که یک­بار توسط حکومت توقیف شده بود، در خطّ مقدّم کسانی است که هم­دستِ پنهانِ دولتِ نظامی گشته­اند و بسیاری می­ترسند که آنها تغییرات بنیادین را بی­نتیجه بگذارند.» همچنین واضح است که فعّالان جوان و تحصیل کرده­ی سکولار،که در ابتدا، انقلابِ بدون ایدئولوژی را حرکت دادند، دیگر نیروی سیاسی­ِ هدایت کننده­ی جریان نیستند... آنچه که بسیاری را شگفت­زده می­کند، ارتباط خوان­المسلمین با ارتش است که وی را بدنام می­کند...»

عالیجاه زاروین[5]، تحلیل­گرِ ارشد گروهِ بین­المللی بحران[6] گفت: «مدرکی است که نشان می­دهد اخوان چندی بعد با ارتش نوعی معامله داشته است. این برای ارتش منطقی است. ارتش خواهانِ ثبات و خروجِ مردم از خیابان­ها است. اخوان همان گزینه­ای است که ارتش با آن می­تواند صدهزار نفر جمعیت را از خیابان­ها بیرون کند...»

«در آن زمان سوال این بود که آیا اخوان با ساختاری ابرتشکیلاتی قدرت را تصرّف می­کند یا خیر؟ به نظر می­رسد که این کار را کرده است.» (24 مارس 2011) به دلیل این­که اخوان­المسلمین بسیار تشکیلاتی و موردِ حمایت ایران است، توانست قدرت را به دست گیرد. آیا ما چشممان را به روی قدرت ایران بعنوانِ عروسک گردانِ این گروه­ها در پسِ پرده بسته­ایم؟ این دقیقاً همان اتفاقی است که به تدریج در ایرانِ سال 1979رخ داد.

بسیاری از مردمِ غربی امیدوارند که بازتابِ دموکراسی و آشتی را در مصر ببینند. ولی مردمِ مصر چه می­خواهند؟ یک بررسی عمده توسط «مرکز تحقیقات پو»[7] در سال 2010 نشان داد که مردمِ مصر هیچ علاقه­ای به مدلِ غربیِ دموکراسی ندارند! در واقع آن­ها قانون اسلامیِ محض می­خواهند. به نتایج به دست آمده از آمارگیری پو توجه کنید:

·         دقیقاً 85% مسلمانانِ مصر، خواستارِ تاثیرِ قوی اسلام در سیاست­های حکومت هستند.

·         تقریباً همین تعداد، اعتقاد دارند که کسانی که از اسلام خارج می­شوند باید کشته شوند.

·         82% ، از سنگسارِ زناکاران حمایت می­کنند و 77% معتقدند دستِ دزدان باید قطع شود.

·         بیش از نیمی از مردم از تفکیک جنسیتی در محل کار حمایت می­کنند.

·         54% ، عملیات استشهادی را ،که باعث مرگِ غیر نظامیان می­شود، قابل توجیه می­دانند.

·         تقریباً نیمی از مردم نظر مساعدی نسبت به گروه تروریستی حماس دارند و از هر ده نفر، سه نفر نظر مثبت نسبت به حزب­الله دارند. حتّی یک پنجم از مصری­ها نظر مساعدی نسبت به القاعده و اوسامه بنلادن دارند.

·         در بین 18 ملّت مسلمانی که سازمانِ پو آمارگیری کرده است، مصر بالاترین میزانِ نارضایتی نسبت به امریکا را داشت: 82% از مصری­ها، امریکا را دوست ندارند.

مبارکِ قدرت­مند قادر بود نظرات افراطیِ مردمش را کنترل یا محدود کند. امّا این سدّ با کناره­گیری­اش شکسته شد. بسیاری در اسرائیل و غرب، تاثیر اخوان­المسلمین و حمایت­هایش از سیاست­های مردمیِ ضدّ اسرائیلی­ را دستِ کم گرفته بودند. جنبش مسلمانان که توسط اخوان­المسلمین شکل گرفت، در حال حاضر در حال دریافت سیلی از حمایت­ها از داخل و خارج مصر است. دیگر هیچ رهبری قادر نخواهد بود تا در مقابل این سیلِ اعتقاداتِ راسخِ مردمِ مصر مقاومت کند. این­ها همه به دست ایران و رابطه محکمش با اخوان­المسلمین محقق شده است.

در نتیجه­ی این احساساتِ مردمیِ طرفدارِ ایران که در خیابان­ها سرازیر شد، دولت موقتِ مصر تلاش کرد تا سریعاً روابط دیپلماتیکش را با ایران از سرگیرد. در مارس 2011 مصر اعلام کرد که می­خواهد فصل جدیدی از روابط با ایران را آغاز کند. پاسخ تهران در قبال این اظهارات، فرستادن سفیری به مصر برای اولین بار بعد از قطع روابط دو دولت در سال 1978 بود. همچنین دولت مصر تلاش کرد با حماس ارتباط برقرار کرد. حماس تشکیلاتی اسلامی در فلسطین است که توسط ایران حمایت می­شود و در گذشته قاهره از آن دوری کرده بود.

در این آخرالزمان، پیش­گوییِ کتابِ دانیال در مقابل چشمانمان در حالِ پیوستن به واقعیّت است؛ و دلیلِ آن، اصرار ایران در حمایت از اسلامِ افراطی است. امّا این سیاست خارجه­ی تهاجمی به گونه­ای ایران را نابود خواهد کرد که هیچ­کس نمی­تواند تصوّر کند.



[1] Yom Kippur war

[2] مترجم: منظور آشتیِ کشورهای عربی با اسرائیل است

[3] مترجم: امریکا و مصر

[4] Mike Wallace

[5] Elijah Zarwin

[6] International Crisis Group

[7] Pew Research Center


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<

اگر ما مشتاق باشیم، تاریخ عبرت­های مهم و زیادی برایِ آموختن دارد. برای مثال به ما می­آموزد که امریکا و متّحدانش هیچ­گاه نمی­توانند در جنگ علیه تروریسم پیروز شوند. ما درس­هایِ اساسی و مهمّی را می­توانیم از تاریخ بیاموزیم. تاریخ یک آموزگار بی­نظیر است. بنابراین ما از این معلّم شروع می­کنیم تا بعد از آن به معلّمی بسیار بزرگتر برسیم که همان معلّمِ درسِ «چرا نمی­توانیم تروریسم را تسخیر کنیم؟» است!

لشکر کشی به عراق، آخرین دور از جنگ­های امریکا علیه تروریسم است. امّا سوال این است که همه­ی این «تروریسم جهانی» از کجا منشاء می­گیرد؟ عراق قسمت خطرناکی از بدنِ تروریسم است ولی مغز و سرِ آن نیست. ما باید در تاریخ به عقب برگردیم تا ریشه­های تروریسم را ببینیم. قطع کردنِ شاخه­هایِ تروریسم کافی نیست. ما باید درخت تروریسم را از ریشه بیرون آوریم. این تنها راه برای پیروزی در این جنگ است.

محمّدرضا پهلوی در زمانی­که شاهِ ایران بود، متّحدی قوی و محکم برای امریکا به حساب می­آمد. امّا خبرگزاری­ها و سیاست­مدارانِ لیبرالِ وقت، فکر می­کردند که وی بیش از حد غیرِ دموکرات است؛ پس کمک کردند تا او از قدرت پایین بیاید. هرچه او بیشتر از قدرت فاصله می­گرفت، امریکا کمتر و کمتر وی را حمایت می­کرد. به همین ترتیب، آیت­الله خمینی، شاه را در سال 1979 سرنگون کرد. خمینی ایران را به کشورِ اوّلِ جهان در حمایت از تروریسم تبدیل کرد. پس از10سال، بعد از این­که خمینی فوت کرد، هاشمی رفسنجانی رئیس­جمهور شد و شبکه­ی تروریسمِ جهانی را بیش­تر تقویت کرد. این همان زمانی بود که برخی تحلیل­گران تازه داشتند می­فهمیدند که لیبرال­ها چه اشتباه وحشتناکی را در زمینه حمایت از سقوط شاه مرتکب شدند.

در سال 1994، وزیرِ امور خارجه، وارِن کریستوفر[1]، ایران را «کشورِ اصلیِ حمایت کننده از تروریسم» معرفی کرد. چه رقّت انگیز و سوزناک است که چنین عباراتی را بشنویم امّا هیچ کاری نکنیم. واقعاً امریکا چقدر ابر قدرت است؟ امریکا برای سال­ها می­دانست که چه کشوری «کشورِ اصلیِ حمایت کننده از تروریسم» است، امّا برای مواجهه با ایران رقبتی نشان نداد تا ایران را مجبور کند که در مقابل جنگ­های تروریستی­اش پاسخگو باشد.

در دهه­ی 1990، حمایت دولتی از تروریسم در ایران کاملاً نهادینه شد و رهبرانِ امریکا تقریباً هیچ کاری برای مبارزه با آن نکردند و امریکایِ «ابر قدرت» به ایران اجازه داد تا حمایت از تروریسمِ خشن را تا به امروز ادامه دهد.

بیشتر از هر کشوری(به غیر از ایران)، امریکا در برابر سقوطِ شاه و گشوده شدن راه برای آیت­الله خمینی مسئول است. ضعف ما می­تواند علّتِ بزرگترین افتضاح سیاستِ خارجی ما در قرن 20 باشد. چگونه این همه اتفاق افتاد؟ ما باید چگونگی ارتباط این قضایا را با وضعیت فعلی در عراق درک کنیم. تاریخ نشان می­دهد که چگونه اسلام­گراییِ افراطی می­تواند سیاست یک کشور را به سرعت تغییردهد. و همه­ی این­ها نشانه­هایی هستند از نوعِ حکومتی که ایران در حالِ رسیدن به آن است.

بیایید به مصر نگاهی بیاندازیم. جایی که اسلا­گراییِ افراطی، که بذرِ تروریسم را می­کارد، به سرعت در حالِ به دست آوردنِ قدرت است. در آنجا یک ترور، جرقه­ی حرکت را در کلّ خاورمیانه روشن کرد.



[1] Warren Christopher


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<